کد مطلب:277241 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

دین اسلام خاتم ادیان است
طبق صریح آیات قرآن كریم و روایات وارده از معصومین (علیهم السلام) دین مبین اسلام، دینی است ابدی و جاودانی كه پروردگار بزرگ عالمیان آن را در میان تمام ادیان آسمانی برگزیده، و عمرش را همدوش عمر عالم انسانی و حیات بشریّت قرار داده، و احكام و قوانین آن را محكم و استوار نموده، و آن را خاتم ادیان معرفی نموده است. آیاتی كه در این زمینه در قرآن كریم وارد شده فراوان است كه ما به ذكر نمونه هایی از آنها اكتفا می كنیم.

1 ـ در سوره آل عمران، آیه 19 می فرماید:

(اِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللهِ اْلاِسْلامُ).

«دین در پیشگاه خدا فقط اسلام است».

2 ـ و باز در همین سوره آل عمران، آیه 85 می فرماید:

(وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنهُ وَهُوَ فی الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِینَ).

«هر كس به جز اسلام آیین دیگری را اختیار كند هرگز از او پذیرفته نمی شود و در آخرت از زیانكاران است».

3 ـ در سوره مائده، آیه 3 می فرماید:

(اَلْیَومَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیكُمْ نِعْمَتی وَرَضِیْتُ لَكُمُ الاِسْلامَ دِیناً).

«امروز، دین را برای شما تكمیل نمودم، و نعمتم را برای شما تمام كردم، و راضی شدم كه برای همیشه اسلام دینتان باشد».

4 ـ در سوره بیّنه، آیه 5 می فرماید:

(وَما اُمِرُوا إلاّ لِیَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّین حُنَفاءَ وَ یُقیمُوا الصَّلاةَ وَیُؤتوا الزَّكاةَ وَذلِكَ دِینُ الْقَیِّمَة).

«ـ مشركین ـ دستوری ندارند جز این كه خدای را با نیّت پاك پرستش كنند، و از شرك به توحید بازگردند، و نماز بخوانند، و زكات بدهند، و اینست آیین ثابت و پایدار و جاودان».

چنان كه روشن است این آیات، دین مبین اسلام را دین خالص پروردگار، و پابرجاترین راه هدایت، و آیین استوار و زوال ناپذیر، اعلام نموده، و گرویدن به غیر از آن



[ صفحه 381]



را تا انقراض جهان غیر قابل قبول دانسته، و آن را تنها دین جامع و كامل و مورد رضای خدا و خاتم تمام ادیان الهی، و كمال و بلوغ دیانت و تمام نعمت معرفی فرموده است كه احكام و قوانین آسمانی آن، چنان محكم و استوار است كه ابدی و جاودانی و تا روز قیامت ثابت و پابرجاست، و هر كس غیر از آن، دین دیگری را اختیار كند نه تنها از او پذیرفته نمی شود، بلكه در برابر آن مجازات هم خواهد گردید.

به هر حال، هر چند كه آیات یاد شده برای اثبات «خاتمیّت اسلام» كفایت می كند؛ ولی در عین حال، باید توجّه داشت كه دلیل خاتمیّت اسلام منحصر به آنها نیست؛ زیرا هم آیات دیگری در قرآن وجود دارد كه به این معنی اشاره می كند، و هم روایات فراوانی از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) رسیده است كه به ابدیّت و جاودانگی اسلام تصریح می نماید.

اینك به چند نمونه از روایاتی كه در این مورد می آوریم، توجّه فرمایید:

1 ـ در تفسیر كبیر فخر رازی، و تفسیر «مجمع البیان» و تفسیر قرطبی، و صحیح بخاری، در حدیث معروفی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده است كه فرمود:

«بُعِثْتُ أنْا وَالسّاعَةُ كَهاتِین». [1] .

«قیام و نهضت من و رستاخیز مانند دو انگشت دست با هم برابر است».

این جمله كنایه از این است كه عمر شریعت آن حضرت با عمر جهان یكسان است، یعنی دین او ابدی و جاودانی است و بعد از شریعت اسلام، شریعتی نخواهد آمد.

2 ـ در حدیث معروف دیگر از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:

«حَلالِی حَلالٌ إلی یَومِ القِیامَةِ، وحَرامی حَرامٌ إلی یَومِ القِیامَةِ». [2] .

«حلال من ـ برای همیشه ـ تا روز قیامت حلال است، و حرام من ـ برای همیشه ـ تا روز قیامت حرام است».

این تعبیر نیز بیانگر ادامه شریعت اسلام تا پایان جهان می باشد.

3 ـ امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در «نهج البلاغه» ضمن خطبه ای به ابدیّت اسلام و جاودانگی آن تصریح نموده و می فرماید:



[ صفحه 382]



«ثُمَّ إنَّ هذَا الإسْلامَ دِینُ اللهَ الَّذِی اصْطَفاه لِنَفْسِهِ، وَاصْطَنَعَهُ عَلی عَیْنِهِ، وَأصفاهُ خِیَرَةَ خَلْقِهِ، وَأقامَ دَعائِمَهُ عَلی مَحَبّتهِ، أَذَّلَ الأَدْیانَ بِعِزَّتِهِ، وَوَضَعَ المِلَلَ بِرَفْعِهِ، وأهانَ أعْدائَهُ بِكَرامَتِهِ، وَخَذَلَ مُحادِّیهِ بِنَصْرِهِ، وَهَدَمَ أرْكان الضِّلالَةِ برُكْنِهِ... ثُمَّ جَعَلَهُ لاَ انْفِصامَ لِعُرْوَتِهِ، وَلا فَكَّ لِحَلْقَتِهِ، وَلا انهِدام لاِساسِهِ، وَلا زَوالَ لِدَعائِمِهِ، وَلا انْقِلاع لِشَجَرَتِهِ، وَلاَ انْقِطاعَ لِمُدَّتِهِ، وَلا عَفاءَ لِشرائعِهِ، وَلا جَذّ لِفُرُوعِهِ...» [3] .

«این اسلام، دین خداست، وآیینی است كه پروردگار بزرگ آن را در میان ادیان برای خود برگزیده، و آن را با نظر عنایت خویش به وجود آورده، و برای تبلیغ آن بهترین آفریدگان خود ـ حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) ـ را اختیار نموده، و ستونهایش را بر اساس دوستی و محبّت خویش بنا نهاده است.

با عزّت بخشیدن به اسلام ادیان دیگر را خوار و ذلیل نموده، و با برتری دادن به اسلام دیگر ملّتها را پست و حقیر شمرده، و با عظمت دادن به اسلام دشمنان را كوچك و بی اعتبار گردانیده، و با یاری دادن به اسلام مخالفان را زبون ساخته، و با استوار ساختن اسلام پایه های گمراهی را ویران كرده است.

اساس اسلام را آنچنان محكم و استوار نموده كه نه دستاویز آن از هم می گسلد، و نه رشته ارتباطش از هم باز می شود، نه اساس آن منهدم می گردد، و نه پایه هایش فرو می ریزد، نه درخت تنومندش از ریشه بیرون می آید و نه مدّتش پایان می پذیرد، نه احكام و قوانینش از بین می رود و نه شاخه هایش كنده می شود».

5 ـ در حدیث دیگری كه در همان كتاب «كافی» از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، چنین آمده است كه فرمود:

«حَلالُ محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم) حَلالٌ أبَداً إلی یَومِ القِیامَةِ، وَ حَرامُهُ حَرامٌ أبَداً إلی یَوم القِیامَةِ، لا یَكُونُ غَیْرُهُ وَ لا یجی غَیْرُهُ». [4] .

«حلال محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم)



[ صفحه 383]



ـ برای همیشه ـ تا روز قیامت حلال است، و حرام او ـ برای همیشه ـ تا روز قیامت حرام است، غیر آن نخواهد بود و غیر از او نخواهد آمد». [5] .

آنچه تا اینجا مورد بحث و بررسی قرار گرفت، مسأله خاتمیّت اسلام از دیدگاه قرآن و روایات اسلامی بود كه به روشنی گواهی می دادند كه دین، انحصار به «اسلام» دارد، و پس از آمدن اسلام، دین و شریعتی نخواهد آمد، و هر كسی دین و آیین دیگری برای خود اختیار كند از او پذیرفته نخواهد شد.

با توجّه به آن چه گذشت به این نتیجه می رسیم كه:

1 ـ دین، در پیشگاه خدا اسلام است، و اسلام، دین حق، دین خدا، دین توحید، دین همه پیامبران، و دین جامعه جهانی، و دین تمام بشریّت است، و پس از اسلام، هیچ دین و آیینی از كسی پذیرفته نمی شود.

2 ـ رسالت رسول گرامی اسلام جهانی و همگانی است، و پیامبر اكرم برای هدایت و راهنمایی همه جهانیان مبعوث شده است.

3 ـ قرآن كریم، قانون اساسی اسلام، و تنها كتابی است كه تمام ابعاد زندگی انسان را مطرح نموده، و برای سعادت افراد بشر و همه انسانها آمده است.

4 ـ امامت و رهبری نیز كه یك بُعد آن، زمامداری، تنظیم و تدبیر اُمور جامعه است، پیشوایی و رهبری همه مردم است كه «امام» به همه اقشار ملّت و جامعه تعلّق دارد چنان كه خداوند در قرآن كریم در مورد امامت حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید:

(اِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ اِماماً). [6] .

«من تو را امام ـ و پیشوای ـ همه مردم قرار دادم».

از آنچه تا اینجا گفته شد، این نتیجه به دست می آید كه: «اسلام» با آن تعلیمات، تشریعات، و قوانین جامع و كاملش ـ كه از لحاظ جهان بینی و جهان داری و تأمین احتیاجات فردی، اجتماعی، مادی و معنوی برای سعادت و خوشبختی بشریّت آمده، و در تمام مراحل زندگی و در همه زمانها، با تمام ترقی و پیشرفت و تكامل عقل و علم قابل تطبیق است ـ ناچار باید به یك حكومت متّحد جهانی و نظام عادلانه اسلام منتهی گردد



[ صفحه 384]



كه محور تمام اُمور در آن حكومت و نظام، خدا، احكام خدا، و تعالیم عالیه اسلام باشد.

بنابر این، جای هیچ گونه شكّ و تردید نیست كه تأسیس حكومت واحد جهانی و ظهور مبارك حضرت مهدی (علیه السلام) با وحدت جامعه و جهانی شدن اسلام ارتباط كامل دارد، و برای اتمام نویدهای قرآن كریم، ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) یك امر حتمی و لازم است، چه آن كه بدون تحقّق وعده های قرآن و ظهور حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) اسلام ناتمام است، و آن گونه كه باید، رسالت جهانی خود را ایفا ننموده است.



[ صفحه 387]




[1] تفسير فخر رازي ج 29، ص 29 ؛ تفسير مجمع البيان، ج 7، ص 39 آيه اول سوره انبياء ؛ تفسير قرطبي، ذيل آيه 18 از سوره محمّد؛ صحيح بخاري، ج 6، ص 554، در تفسير سوره نازعات.

[2] بحار الانوار، ج 2، ص 260، ح 17.

[3] نهج البلاغه فيض، ص 638، خ 189 و صبحي صالح ص 313 خ 198.

[4] كافي، ج 1، ص 58، ح 19.

[5] كافي، ج 1، ص 58، ح 19.

[6] سوره بقره، آيه 124.